تاریخ علت‌شناسی انحطاط و عقب‌ماندگی ایرانیان و مسلمانان

۱۱۵.۰۰۰ تومان

تا اوایل روزگار قاجاریه ما مرجع خودمان هستیم، همچنان ایرانی هستیم و خود را کانون جهان ، و نَه حاشیه و ‌پیرامون، می‌دانیم. درست است که از اواخر دورهٔ صفویه به حاشیه رفته‌ایم اما تا اوایل روزگار قاجاریه ایرانی ، کمابیش ، هنوز آن حس و فکر قدیم را دارد که ایران دلِ عالم است و پادشاه ایران هم قبلهٔ عالم است. باور دارد که ایران مرکز و محور عالم است. در واقع یک حس برتری نسبت به دیگران دارد.

اما از اوایل روزگار قاجاریه ، و حتی اندکی پیش از آن ، به تدریج فرنگستان – اروپا و غرب – برای ما تبدیل به گونه‌ای جامعه‌ی آرمانی یا آرمانشهر شد و مرجعیت پیدا کرد و مرجعیت و محوریت خودمان از دست رفت. از کانون به پیرامون رانده شدیم. اینجاست که مفهوم عقب‌ماندگی شکل می‌گیرد که مفهومی مدرن در وضعیتی جدید است. مفهوم و اندیشه‌ی زوال و انحطاط را از قدیم داشتیم؛ اما مفهوم‌هایی چون عقب‌ماندگی و توسعه‌نیافتگی و… در منظومه تفکر و معرفت مدرن پدیدار شدند و رواج پیدا کردند و این دو را نباید با هم درآمیخت.

بسیاری معتقد بودند علت و عامل بدبختی ما استبداد و بی‌قانونی‌ست و علت و عامل پیشرفت و برتری فرنگی‌ها ( اروپایی‌ها و غربی‌ها ) دموکراسی و قانون‌مداری است، اما کمتر کسی سوال کرد که چرا اینجا استبداد آمد و ریشه‌دار شد و آن سو دموکراسی و قانون‌مداری آمد و چیره شد. اگر هم در این باره پرسشی شد در بیشتر موارد پاسخ‌های شتابزده و سطحی گرفت و راه به جایی نبرد.

اگر قرار باشد که وضعیت تفکر ما بهبود یابد مورخان باید دست به دست هم بدهند و تاملی فیلسوفانه در تاریخ داشته باشند و دست از این کلان‌روایت‌ها و کلیشه‌ها که درباره‌ی تاریخ ما جاافتاده بردارند و فارغ از تبعات و درگیری‌های ایدئولوژیک، به شکل روشمند درمورد مسئله اندیشه کنند.

دسته:

توضیحات

تا اوایل روزگار قاجاریه ما مرجع خودمان هستیم، همچنان ایرانی هستیم و خود را کانون جهان ، و نَه حاشیه و ‌پیرامون، می‌دانیم. درست است که از اواخر دورهٔ صفویه به حاشیه رفته‌ایم اما تا اوایل روزگار قاجاریه ایرانی ، کمابیش ، هنوز آن حس و فکر قدیم را دارد که ایران دلِ عالم است و پادشاه ایران هم قبلهٔ عالم است. باور دارد که ایران مرکز و محور عالم است. در واقع یک حس برتری نسبت به دیگران دارد.

اما از اوایل روزگار قاجاریه ، و حتی اندکی پیش از آن ، به تدریج فرنگستان – اروپا و غرب – برای ما تبدیل به گونه‌ای جامعه‌ی آرمانی یا آرمانشهر شد و مرجعیت پیدا کرد و مرجعیت و محوریت خودمان از دست رفت. از کانون به پیرامون رانده شدیم. اینجاست که مفهوم عقب‌ماندگی شکل می‌گیرد که مفهومی مدرن در وضعیتی جدید است. مفهوم و اندیشه‌ی زوال و انحطاط را از قدیم داشتیم؛ اما مفهوم‌هایی چون عقب‌ماندگی و توسعه‌نیافتگی و… در منظومه تفکر و معرفت مدرن پدیدار شدند و رواج پیدا کردند و این دو را نباید با هم درآمیخت.

بسیاری معتقد بودند علت و عامل بدبختی ما استبداد و بی‌قانونی‌ست و علت و عامل پیشرفت و برتری فرنگی‌ها ( اروپایی‌ها و غربی‌ها ) دموکراسی و قانون‌مداری است، اما کمتر کسی سوال کرد که چرا اینجا استبداد آمد و ریشه‌دار شد و آن سو دموکراسی و قانون‌مداری آمد و چیره شد. اگر هم در این باره پرسشی شد در بیشتر موارد پاسخ‌های شتابزده و سطحی گرفت و راه به جایی نبرد.

اگر قرار باشد که وضعیت تفکر ما بهبود یابد مورخان باید دست به دست هم بدهند و تاملی فیلسوفانه در تاریخ داشته باشند و دست از این کلان‌روایت‌ها و کلیشه‌ها که درباره‌ی تاریخ ما جاافتاده بردارند و فارغ از تبعات و درگیری‌های ایدئولوژیک، به شکل روشمند درمورد مسئله اندیشه کنند.

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “تاریخ علت‌شناسی انحطاط و عقب‌ماندگی ایرانیان و مسلمانان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *